نامه‌هایی به یک نویسنده جوان - نامه‌ سوم

 

فريبايي

دوست عزيز :

شما حق داريد . نامه هاي قبلي ام در باره قريحه ادبي و سرچشمه اي كه موضوع هاي يك داستان نويس از آن مي جوشد ، همين طور تحليل هاي جانورشناسانه ام ـ كرم كدو  و  كاتوبلپاس ـ بيش از اندازه خيالي بودند و ماهيتي نه چندان قابل اثبات داشتند . اما اكنون زمان آن رسيده تا به مباحثي بپردازيم كه از ماهيت نظري كمتري برخوردارند و خصوصاٌ در ادبيات ريشه دوانده اند .

اين بار مي خواهيم از قالب ـ فُرم ـ رمان صحبت كنيم ،
ادامه نوشته

کتابی از دینو بوتزاتی DINO BUZZATI

خبری از کارهای جدیدم، شق‌القمر مثلاً!!!

خبرگزاری ایسنا 

نامه‌ی دوم : کاتوبلپاس

 

 كا توبلِپاس #

 

دوست عزيز ؛

        كار سنگين و زياد اين روزها مرا از دادن پاسخ  به موقع ، نامه تان بازداشت ، اما نامه شما از  زماني كه به دستم رسيد ، فكر مرا به خود مشغول كرده است ؛ نه فقط به جهت ديدن اشتياق فراوان تان به ادبيات ، كه من هم با شما در آن شريك ام ، بلكه از اين جهت كه من نيز مانند شما باور دارم ادبيات بهترين ابداع بشر براي مقابله با نااميدي بوده است ، و نيز به خاطر سؤالي كه از من پرسيده ايد : “ داستاني كه رمان تعريف مي كند از كجا سرچشمه مي گيرد ؟ ” ، “ چگونه رمان نويس اين موضوع ها را پيدا مي كند ؟ ” ،  سؤالي كه پس از اين همه داستان نوشتن ، هنوز هم درست مثل روزهاي اول فراگيري و شروع كار ادبي ام ، مرا فريفته و اسير خود مي سازد !

من براي اين سؤال جوابي دارم كه اگر چه شايد يكسره درست نباشد ولي ...
ادامه نوشته