CLASICOS XX-STEINBECK

 

خوشه هاي خشم

ترجمه : رامين مولايي

 

يكي از برجسته ترين و عالي ترين نمايندگان ادبي جنبشي كه شايد بتوان آن را “ سوسيال رئاليسم آمريكايي ” نام داد ، بي شك “ جان اشتاين بِك ” ( 1968 ـ 1902 ) متولد“ ساليناس ” در كاليفرنيا است . بايد متذكر شد آنچه كه اين جنبش خاص را از ديگر انواع سوسيال رئاليسم هاي نظري و ستيزه جويانه متمايز مي كند ، اهميت تأثير شگرف متقابل آن ، بر و از ادبيات معاصر خود است .

اشتاين بك از همان اولين داستان هاي كوتاهش مصمم به جانبداري و حمايت از طبقات ضعيف و ناتوان است . يادآور مي شود كه در ايالات متحده سال هاي پاياني دهه بيست ميلادي كه درگير ورشكستگي عظيم اقتصادي و نابساماني هاي حاد اجتماعي بود شمار افرادي كه هيچ نداشتند بسيار پرشمار بود و بخش انبوهي از اين طبقه را كارگران فصلي مزارع تشكيل مي دادند .

جان اشتاين بك در اولين كتاب مجموعه داستان هاي كوتاه خود به نام “ دشت هاي سبز آسمان ” كه در سال 1932 به چاپ رساند ، به تشريح شرايط سخت و طاقت فرساي جماعتي از زارعين مزدبگير جنوب كاليفرنيا مي پردازد . با همين كتاب است كه او پرسوناژ ها و لحن خاص خود را در بيان ساده و تأثيرگذار  زندگي و راز بقاء اين قشر ضعيف از جامعه مي يابد . سه سال بعد در 1935 “ ذرت داغ ” را منتشر كرد كه شهرت ناگهاني را برايش در پي داشت . در سال 1939 بود كه به زعم بي شماري از منتقدين و صاحبنظران ادبي ، برجسته ترين رمان خود “ خوشه هاي خشم ” را عرضه كرد ، رماني كه اكنون جزء چهل اثر كلاسيك ادبي قرن گذشته محسوب مي شود . رمان ماجراي سفر طولاني خانواده “ جاد ” از  اكلاهاما تا كاليفرنيا در جستجوي بدست آوردن زميني براي خودشان است ، مزرعه اي كه بر روي آن كار كنند . اين رمان به كارگرداني جان فورد به روي پرده سينما رفت و به اين ترتيب هم رمان و هم فيلم به ماندگارترين آثار كلاسيك جهان در محكوميت بيعدالتي و ستايش  همبستگي انسان ها بدل شدند .

اشتاين بك در سال 1952 “ شرق عدن ” را منتشر ساخت كه نسخه سينمايي آن نيز به موفقيت و فروش چشمگيري دست يافت . اما او كه در 1962 برترين افتخار ادبي جهان يعني جايزه نوبل در ادبيات را به خود اختصاص داد ، لحظه اي نقش خود را به عنوان بازگوكننده شرايط وخيم زندگي مردمي كه صدايشان به جايي نمي رسيد ، فراموش نكرد .

از سويي ديگر او مستقيماٌ با دنياي سينما به همكاري مي پرداخت و در اين وادي نيز در مقام نويسنده فيلمنامه ، همانند رمان هايش تأثير شاياني در جامعه برجا نهاد . در 1939 “ موش ها و آدم ها ” را با بازي به ياد ماندني “ لون  چاني ” در نقش “ لِني” به نمايش درآورد و يك سال بعد جان فورد “ خوشه هاي خشم ” را بر روي پرده عريض سينما و با بازيگري خيره كننده “ هنري فوندا ” جان بخشيد . “ ذرت داغ ” هم كه با انتشارش شهرت را براي اشتاين بك به ارمغان آورده بود توسط  “ ويكتور فلمينگ ” كارگردان بزرگ سينما به روي پرده رفت . اين نويسنده شهير در نوشتن و تنظيم فيلمنامه “ مرواريد ” كه در سال 1947 به كارگرداني “ اميليو  اينديو  فرناندِس ” ساخته شد نيز همكاري داشت . اشتاين بك همچنين از روي يكي از موفق ترين داستان هاي خود “ پوني سرخ ”  فيلنامه اي نوشت كه در سال 1949 به نمايش در آمد . اما همكاري بي نظير و پرثمر وي  در عرصه سينما ، نوشتن ديالوگ هاي قوي فيلم “ زنده باد زاپاتا ” به كارگرداني “ اليا  كازان ” بود ، فيلمي كه با بازي فوق العاده “ مارلون براندو” در نقش رهبر انقلابي و شورشي مكزيكي در حافظه تاريخي سينما ماندگار شد . اشتاين بك همچنين بر كار تنظيم رمان “ شرق عدن ” براي ساخت فيلمي به همين نام ، با هنرمندي جاودانه “ جيمز  دين ” در نقش شخصيت اصلي داستان كه اولين حضور او در يك فيلم بلند محسوب مي شد ، نظارت داشت .