داستان
نزديك تر به واقعيت
079665.jpg
رامين مولايى: «موسيو ابراهيم و گل هاى آسمانى» اثر «اريك مانوئل اشميت» را نشر مس با ترجمه حميد كريم خانى اوايل هفته گذشته به بازار كتاب فرستاد. اين كتاب همان «موسيو ابراهيم و گل هاى قرآن» در نسخه فرانسوى اش است كه على الظاهر ناشر مختارانه مجبور به تغيير عنوان آن در نسخه فارسى شده است. اريك امانوئل اشميت، كه برخلاف آنچه از نامش برمى آيد، يك فرانسوى مقيم بروكسل است، يكى ديگر از خيل نويسندگانى است كه هر چند تحصيل فلسفه را تا رسيدن به مدارج عالى دنبال كرده، ولى ادبيات را بسترى مناسب تر براى بيان باورهاى خود يافته است. او با نگارش نمايشنامه هايى موفق شروع مى كند و پس از چند سال به نوشتن رمان و آن هم ژانرى از آن كه به لحاظ حجم داستان بلند شبيه است (رمانى ۵۸ صفحه اى) روى مى آورد، ژانرى كه به لحاظ ساختار كم از اسلاف كلاسيك و پر حجم خود ندارد كه هيچ، صاحب برترى هايى نيز هست.كتاب خودش را با طرح و ساختار جلد خود به خواننده معرفى مى كند، طرحى زيبا و خوش قالب و رنگ از درويشى كه در حال سماع است و عنوان كتاب كه بر دامن اش نقش بسته اولين چيزى است كه حتى براى خواننده غيرحرفه اى جذاب مى نمايد. دست به دامن درويش كه شود به پشت كتاب راه مى برد و مى خواند:  «در پاريس سال هاى دهه ۱۹۶۰ «مومو» پسربچه دوازده ساله يهودى با پيرمرد عرب خيابان  آبى دوست مى شود. اما ظاهراً ماجرا ابهام هايى در خود دارد: موسيو ابراهيم بقال، عرب نيست، خيابان «آبى» نيست و پسربچه هم شايد يهودى نباشد و...» نيم نگاهى هم به قيمت كه ۹۵۰ تومان دارد.حالا كتاب را باز مى كند مقدمه مختصر و مفيد چهار صفحه اى و شروع ماجرا: «يازده ساله كه بودن قلك خوكچه اى ام را شكستم و به سراغ...» حالا ديگر يه تيغ مى خوانى و از زبان «مو نيير» در صفحه سوم با «موسيو ابراهيم» آشنا مى شوى: «موسيو ابراهيم» هميشه خدا پير بود. مردم خيابان «آبى» و خيابان «فوبور-پوآسيونه» از قديم او را در بقالى اش ديده بودند كه از هشت صبح تا نيمه شب به صندوق ها و اجناس مغازه اش تكيه مى داد...افسون «موسيو ابراهيم» تو را هم در كنار لوييز تا پايان اين رمان كوتاه به دنبال خود مى كشاند. مطمئن باش.اوج هنر امانوئل اشميت، به تعليق درآوردن خواننده در كوتاه ترين زمان و با موجزترين جملات است،  و از اين لحاظ شايد شما را هم مثل من به ياد هنر «ارى دلوكا» نويسنده ايتاليايى رمان «كوه خدا» بيندازد كه مهدى سحابى با هنرمندى بسيار از پس ترجمه آن برآمده است.اما حميد كريم خانى با اين ترجمه اش نشان داده كه بايد منتظر كارهاى آينده اش باشيم و نامش را به خاطر بسپاريم. تسلط او به زبان فرانسه و بيشتر از آن به زبان فارسى اين امكان را به خواننده مى دهد كه خود را به واقعيت اثر نزديك تر احساس كند.«موسيو ابراهيم و گل هاى آسمانى» در همين يك ماهه اخير از سوى دو ناشر ديگر هم با اسم هايى كم وبيش يكسان منتشر شده است، تا بار ديگر خواننده ايرانى ابتدا سردرگم ولى بعد به انتخابى شايسته دست يازد.